سهیل گلمسهیل گلم، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره
سینا گلمسینا گلم، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره

هدیه های آسمانی

روزهای بعد از تولد

1393/9/20 16:13
نویسنده : مامان سمی
220 بازدید
اشتراک گذاری

دم غروب همه رفتنو من و مامان جون موندیم توی بیمارستان، شب اولی بود که با شما بودیم تقریبا همه ی کارارو پرستارا میکردن وقتی گریه میکردین میومدن میبرنتون یا تو شیر دادن بهم کمک میکردن شب خوبی بود فکر میکردم خیلی سخت تر از این حرفا باشه چون از یه دنیای دیگه پا گذاشته بودید به این دنیا ! فکر میکردم خیلی بی قراری کنید و همش گریه کنید ولی اینطوری نبود شما خیلی بچه های آرومو خوبی بودید فقط تو شیر خوردن کمی با هم مشکل داشتیم نه شما بلد بودید بخورید نه من بلد بودم بهتون شیر بدم...

فردا صبحش دکتر رضوان کاظمی اومد برای ویزیت چون حالم خوب بود مرخصم کرد فقط مونده بود دکتر اطفال آقای دکتر فلاحی که شمارو ویزیت کنه و مرخص شیم بریم خونه ولی اینجوری نگفت گفت یکی از بچه هاتون باید فعلا تو بیمارستان بمونه  به علت ناسازگاری خونی ممکنه زردی بگیره و خیلی هم خطرناک ولی اون یکی مرخصه میتونید با خودتون ببریتش! منو میگی هاج و واج مونده بودم مگه میشد ما بریم بچه ام تنها بمونه بیمارستان! زنگ  زدم به باباتون قضیه رو گفتم گفت تو راهم اونجا تصمیم میگریم چیکار کنیم . بعد از کلی سبک و سنگین کردن قرار شد همه با هم مرخص بشیم فقط فردا صبح آزمایش بیلی روبین بدیم اگه بالا بود اونوقت سهیل رو بستری کنیم. .. همه باهم از بیمارستان رفتیم خونه مامان جون اینا چون دایی بزرگ اصرار داشت اونجا بیشتر می تونن مراقب ما باشن...

تا چندین روز هر روز از سهیلم آزمایش خون میگرفتیم تا بیلی روبینشو چک کنیم خدارو شکر از 10 بالاتر نرفت بعد از یک هفته زردیش کاملا خوب شد ولی سینای عزیزم بعد از گذشت دو هفته زردی کمی گرفت که تا یک ماه و نیم طول کشید که خوب شدی.

روز دوم بابا سیا رفت شناسنامه هاتون گرفت بالاخره اسمهای گلتون مشخص شد دستت بابا سیا درد نکنه اسماتون همونی شد که من میخواستم سهیل و سینا...

روزای اول مراقبت ازتون خیلی سخت بود خودم درد زایمانو داشتمو بابا سیا هم رفته بود مشهد ماموریت، باید همش میبردمتون دکتر، شیر نمی خوردید کلی وزن کم کرده بودید دکتر براتون شیر خشک تجویز کرد تا همراه با شیر مادر بخورید خدارو شکر وزن گیریتون خوب شد.

روز پنجم و روز دوازدهم برای غربالگری بردیمتون مرکز بهداشت خدارو شکر مشکلی نداشتید.

صبح روز یازدهم بند ناف سینا جون  و شبشم بند ناف سهیل جونم افتاد .

هر ماه براتون ماهگرد میگیرم و عکس میگیریم . اولین ماهگردتونو رفتیم شیان اولین بار بود از خونه میومید بیرون (البته بجز دکتر رفتنا)

15 تیر یعنی تو 52 روزگی سینای گلم توسط دکتر داور خیری توسط روش حلقه داماد شد و سهیل گلمم 21 تیر یعنی 58 روزگی با همون روش داماد شد.

اولین مسافرتتونم چهار ماه وده روزتون بود( هفت مهر)  که رفتیم بابلسر ..

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)